درس بیست و هفتم بدایه الحکمه : محمولات فلسفی
درس بیست و هفتم بدایه الحکمه : محمولات فلسفی و توضیح مواد ثلاث و نحوه حمل آنها
در خاتمه فصل هفتم از مرحله چهارم، علامه طباطبایی درباره معقولات ثانی فلسفی و نحوه انطباق آنها با خارج و نحوه وجود آنها در خارج صحبت میکنند. ایشان دو بیان در خصوص محمولات فلسفی دارند یکی با مبنای اصالت الماهیتی و بیان دقیقتری با مبنای اصالت الوجود. هر دو بیان را بصورت مفصل در این درس بیان میکنیم.
محمولات فلسفی در دیدگاه اصالت الماهیتی
در مقاله معقولات ثانی، به صورت مفصل درباره این موضوع صحبت کردیم، بصورت خلاصه الانسان ضاحک با الانسان ممکن فرق دارد. زیرا الانسان ضاحک موضوع و محمول در خارج وجود مستقل دارند یکی از مقوله جوهر است و دیگری از مقوله کیف. اما در قضیه الانسان ممکن نمیتوانیم برای امکان موجودیت خارجی به این نحوه لحاظ کنیم. لذا فرق معقول اولی با ثانی درست شد که معقول اولی ما بازا خارجی دارند مثل ضحک، اما معقول ثانی منتزع از خارج هستند و به وجود مستقل در خارج ما بازا ندارند. در ادامه متن علامه در کتاب بدایه را می آوریم و توضیح میدهیم. علامه با مثال مواد ثلاث، تکلیف همه محمولات فلسفی را روشن میکند:
« قد تبين من الأبحاث السابقة- أن الوجوب و الإمكان و الامتناع- كيفيات ثلاث لنسب القضايا- و أن الوجوب و الإمكان أمران وجوديان- لمطابقة القضايا الموجهة بهما للخارج- مطابقة تامة بما لها من الجهة- فهما موجودان لكن بوجود موضوعهما- لا بوجود منحاز مستقل- فهما كسائر المعاني الفلسفية- من الوحدة و الكثرة و القدم و الحدوث- و القوة و الفعل و غيرها- أوصاف وجودية موجودة للموجود المطلق- بمعنى كون الاتصاف بها في الخارج و عروضها في الذهن- و هي المسماة بالمعقولات الثانية باصطلاح الفلسفة-.
و ذهب بعضهم إلى كون الوجوب و الإمكان- موجودين في الخارج بوجود منحاز مستقل و لا يعبؤ به- هذا في الوجوب و الإمكان- و أما الامتناع فهو أمر عدمي بلا ريب-. هذا كله بالنظر إلى اعتبار العقل الماهيات- و المفاهيم موضوعات للأحكام.»
علامه با مواد ثلاث شروع میکنند و میفرمایند از مواد ثلاث، وجوب و امکان دو امر وجودی هستند و مطابق خارجی دارند اما وجود استقلالی مانند معقولات اولی یا مقولات عشر که در مراحل بعد به آنها اشاره خواهیم کرد ندارند. لذا فرق ابتدایی معقول اولی با ثانی را در این مبنا بخوبی تبین کردند.
لذا طبق این بیان، وجه اشتراک معقول اولی و ثانی فلسفی، مطابق خارجی داشتن و وجه افتراقشان یعنی معقول اولی و ثانی فلسفی وجود منحاز و استقلالی در خارج است که معقول اولی دارد اما معقول ثانی فلسفی خیر.
علامه به این محمولات و معقولات ثانی میگویند اوصاف وجودی برای موجود مطلق. به این صورت که موجود مطلق یا واجب است یا ممکن، یا علت است یا معلول و …
علامه در ادامه میفرمایند: «الاتصاف بها في الخارج و عروضها في الذهن» یعنی اینکه انسان در خارج متصف امکان میشود ولی امکان وجود منحاز و مستقلی در خارج ندارد و صرفا در ذهن این مفهوم استقلالی را داراست.
علامه بعد یک نظر را رد میکنند و میفرمایند قولی که برای امکان و وجوب، وجود منحاز و مستقل لحاظ کرده را اعتنا نکنید از حیث سخافت. چون اینها باید برای امکان در خارج مانند ضحک و انسان وجود تصور کنند که عقل سلیم فرق آن دو را میداند.
امتناع همانطور که مشخص است امر عدمی است و اتصاف وجود به آن محال است لذا صفت وجود نیست و جز محمولات فلسفی برای موضوع فلسفه نیست لذا علامه فرمودند بحث از عدم طبعی است.
این تفاسیر همه و همه با در نظر گرفتن این است که ما برای ماهیت اصالت قائل شویم و آنها را موضوع احکام قرار دهیم. چون میگفتیم الانسان که ماهیت است ممکن و …
اما با دقت در اصالت الوجود معنای امکان و وجوب و تفاسیر اینها کاملا دگرگون میشود و بلکه با امکان و وجوب در اصالت الماهیه مشترک لفظی است همچنین است سایر محمولات فلسفی یعنی خوانش جدیدی از آنها باید شود وقتی ما قائل به اصالت الوجود شدیم.
محمولات فلسفی در دیدگاه اصالت الوجودی
«أما بالنظر إلى كون الوجود- هو الموضوع لها حقيقة لأصالته- فالوجوب كون الوجود في نهاية الشدة- قائما بنفسه مستقلا في ذاته على الإطلاق- كما تقدمت الإشارة إليه- و الإمكان كونه متعلق النفس بغيره- متقوم الذات بسواه كوجود الماهيات- فالوجوب و الإمكان وصفان قائمان بالوجود- غير خارجين من ذات موضوعهما»
علامه در فضای اصالت الوجود میفرمایند وجوب و امکان همچنان در خارج موجود هستند اما معنی وجوب این میشود که وجودی دارد که در نهایت شدت است و قائم به نفس و مستقل. امکان مقابل این قرار میگیرد و وجوداتی که استقلال نفسی ندارند و متعلق هستند به غیر ( ربطی هستند و فقر محض) لذا همچنان وجوب و امکان صفات قائم به وجود هستند.
نویسنده: سیدمحمدباقر حسینی راد
تاریخ: 1403/03/27
دیدگاهتان را بنویسید