درس سی و چهارم بدایه الحکمه : کلی و جزئی و نحو وجودشان
درس سی و چهارم بدایه الحکمه : کلی و جزئی و نحو وجودشان
در اینجا دو بحث را باید انجام بدهیم یکی این که کلی و جزئی چه معنایی دارند و دیگری این که کلی و جزئی نحوه ادراک ما از ماهیت ا ست یا نحوه وجود ماهیت.
علامه در ضمن شبهه این دو بحث را جواب میدهند. لذا ما ابتدا شبهه را تقریر میکنیم، سپس جواب علامه را و سپس دو بحث را بصورت مختصر جمع بندی میکنیم.
اختلاف کلی و جزئی از نظر هیوم و محقق دوانی
این عده گمان کردند که کلی یک ادارک مبهم است و جزئی ادراک کامل. یعنی اینکه کلی و جزئی صفت ادارک ماست وقتی ادراک قوی باشد و با مشخصات باشد جزئی است مثل داده های حسی. اما وقتی اطلاعات از خصوصیات نداریم، کلی پا میگیرید. یعنی در اصل کلی یک سکه سایده شده است در اندیشه این عده که چون خصوصیاتش مشخص نیست، قابلیت صدق بر کثیر را دارد. طبق این نظر ماهیت کلی در اصل مردد المصداق است و از این جهت صرفا بر مصادیق متعدد بار میشود.
رد نظریه محقق دوانی و هیوم
علامه میفرمایند توجه به نظریه بالا، خودش بالبداهه فسادش را نتیجه میدهد؛ زیرا اولا انسان به خودی خود قابلیت صدق بر زید و عمر و میلیارد از مصادیقش را بالوجدان داراست. ولی اگر طبق این نظر کلی را تعریف میکردیم نباید این قابلیت بر صدق را می داشت.
علامه در ادامه اشکال دیگری میکنند به این نظر که طبق آن تمامی قوانین کلی که موضوعات آن کلی هستند قابلیت صدق ندارد و کذب میشدند. یعنی کلی وقتی شد مردد المصداق و در اصل یک مصداق بیشتر ندارد، یعنی قوانین کلی هم در اصل یک مصداق بیشتر نباید داشته باشند و قابلیت تصدیقشان روی مصادیق بی نهایت را از دست خواهند داد.
نظر علامه در کلی و جزئی
علامه طباطبایی کلی و جزئی را صفت نوع ادراک نمیدانند بلکه صفت نحو وجود ماهیت در خارج قلم داد میکنند یعنی ماهیت به خودی خود قابلیت پذیرش جزئی و کلی را در مرتبه ذات ندارد چون ماهیت من حیث هی لیست الا هی؛ بلکه ماهیت در رابطه با مصدایقش یا فرض بیش از یک مصداق برایش محال است یا نیست؛ اگر محال باشد میشود جزئی که قابلیت صدق بر کثیرین را ندارد، اگر محال نباشد، کلی میشود. البته این بیان مشهور است و علامه در کتاب نهایه تعریف از جزئی و کلی را دگرگون خواهد کرد.
باید دقت داشت که فرق جزئیت با کلیت و همچنین جزئیت با تشخص کاملا باید واضح شود لذا علامه در این فضل در باره فرق اول بحث کردند، در فصل بعدی از تشخص بحث خواهد کرد.
نویسنده: سیدمحمدباقر حسینی راد
تاریخ: 1403/04/09
دیدگاهتان را بنویسید