درس سی و پنجم بدایه الحکمه : تمیز و تشخص ماهیت
درس سی و پنجم بدایه الحکمه : تمیز و تشخص ماهیت
در درس پیش تفاوت کلی و جزئی در ماهیت را بیان کردیم؛ حال دو سوال را بیان پاسخ دهیم؛ رابطه تمیز و تشخص و همچنین رابطه جزئیت با تشخص
ابتدا علامه فرق تمیز و تشخص را مطرح میکنند. ابتدا تمیز را میگوییم بعد تشخص و در آخر فرقشان راد.
تمیز ماهیت
علامه می فرمایند تمیز صفت اضافی است یعنی اختلاف دو ماهیت را از حیث مصداق در بر میگیرد؛ مثلا انسان با فرس تمیز دارند؛ انسان شاعر با انسان غیر شاعر تمیز دارند و … . لذا علامه میفرمایند تمایز ماهیت از ماهیت دیگر به نحوی که تصادق در مصداق نداشته باشند. این تعبیر یعنی تمیز همان تباین مصداقی است. حالا این تمیز را علامه میفرمایند به سه طریق امکان دارد.
- تمیز به تمام ذات : مثل تمیز ماهیت ها در جنس های عالیه. مثل تمیز ماهیت کم با ماهیت کیف. لذا در مقولات عشر که جنس مشترکی در آنها وجود ندارد، تمیز به تمام ذات است.
- تمیز به بعض ذات: مثل تمیز انسان و فرص که در حیوانیت مشترک اما در فصول خود که بعض الذات است اختلاف دارند.
- تمیز به خارج ذات: مثل انسان بلند و انسان کوتاه، کوتاهی و بلند در ذاتیات انسان اخذ نشده لذا تمیز این دو ماهیت، به عوارض مفارق است.
علامه تمیز به تشکیک را در ماهیت جایز نمیداند لذا قول شیخ اشراق را که ما تمیز چهارمی در ماهیت داریم و آن تمیز به تشکیک است را قبول نمیکنند.
علامه میفرمایند که تشکیک در ماهیت تعقل نمیشود و فقط تشکیک که معنایش رجوع ما به الاختلاف به ما به الاشتراک است، در حقیقت وجود راه دارد. در وجود هم تمیزی غیر از تشکیک نداریم. اینکه چرا در ماهیت تشکیک نداریم به این نکته برمیگردد که ماهیت من حیث هی نه قابلیت پذیرش قوت را دارد نه ضعف را؛ یعنی تمامی معانی تشکیک پذیر صرفا بخاطر وجود بر ماهیت حمل میشوند و در اصل برای وجود هستند نه ماهیت.
لذا تمیز در ماهیت به سه نحوه است اما تمیز در وجود فقط و فقط به تشکیک است.
تشخص ماهیت
علامه در ابتدا نظر مشهور را در تشخص ماهیت بیان میکنند که تشخص همان طور که در گذشته گفته شد در انواع مادی به عوارض لاحقه است مثل مکان و زمان و وضع و … اما در انواع مجرده، تشخص به تمام ذات است زیرا کثرت پذیر نیستند مجردات به برهانی که در فصل نوع بیان شد.
اما در آخر میفرمایند ماهیت به خودی خود هیچ وقت تشخص پذیر نیست، بلکه تشخص فقط به وجود است و ماهیت که یک امر ذهنی است هر چقدر هم به آن کلی های دیگر اضافه کنیم مثل مکان و زمان و وضع و … باعث جزئیت نمیشود. لذا ماهیت به خودی خود، حتی ماهیت مقیده به عوارض لاحقه، منجر به تشخص نخواهد شد. بلکه تشخص به وجود است. تمامی عوارض لاحقه این که مثلا به انسان اضافه میشود که خصوصیات زید بدست بیایید در اصل لوازم تشخص و امارات و نشانه های موجود متشخص خارجی است نه سبب تشخص.
در آخر بیان میکنیم که تشخص با نظر مشهور همان جزئیت است اما با نظر دقیق علامه که به تبع ملاصدرا اتخاذ کردند، تشخص با جزئیت فرق دارد و تشخص صفت وجود است و جزئیت صفت مفهوم.
تمیز هم با کلیت منافی نیست طبق هر دو دیدگاه، زیرا تمیز به هیچ وجه مفید جزئیت نیست.
نویسنده: سیدمحمدباقر حسینی راد
تاریخ: 1403/04/09
دیدگاهتان را بنویسید