درس یازدهم بدایه الحکمه : عدم تمایز و علیت در اعدام
درس یازدهم بدایه الحکمه : عدم تمایز و علیت بین اعدام
تقریر بحث و معنی عدم
در این درس میخواهیم میخواهیم یکی از احکام عدم مطلق که نقیض وجود است صحبت کنیم. چرا میگوییم عدم مطلق، چون در مقابل عدم مطلق، عدم مضاف داریم که آن به تبع دارای تمایز و ثبوت و وجود است. برای توضیح باید بگوییم عدم دو گونه است:
- عدم مطلق که همان نقیض وجود است. به معنای نیستی محض که به آن سلب تحصیلی هم گفته میشود.
- عدم مضاف یا ایجاب عدولی که عدمی است که اضافه به یک وجود شده مثل عدم زید، یعنی تحلیل یک وجود محدود است. وجود عمر مثلا عدم عمر است. لذا این نوع عدم ثبوت، بالتبع وجود دارد و همچنین در مثال ملکات و عدم آنها کاربرد دارد مثلا عدم بصر زید که یک کمالی را زید نفی میکند و حد وجود زید است. توضیح بیشتر این دو قسم برای مراتب بالاتر
باید گفت مراد از عدم تمایز و علیت در اعدام، عدم مطلق است. ما هیچگونه تمایز و علت و معلولی در اعدام نداریم، زیرا تمایز و علیت فرع ثبوت و وجود است، عدم نقیض وجود است؛ پس هیچ گونه تمایز و علیت در اعدام نداریم.
با این توضیح باید بگوییم، این فصل در بدایه، فرع فصل قبل است که وجود را مساوق با ثبوت و شیئیت دانستیم. لذا تمایز از لوازم ثبوت است، چیزی که ثبوت ندارد تمایز و علیتی در آن مطرح نیست.
علامه در ادامه میفرمایند کلام فلاسفه که گفته اند : «عدم العله عله لعدم المعلول» قولی هست بنابر مجاز، به این صورت که ذهن از قضیه وجود علت، علت است برای وجود معلول، ذهن می آید از طریق مجاز علیت را در موجودات به اعدام سرایت میدهد و میگوید عدم علت دلیل بر عدم معلول است. لذا هیچ علیتی نیست در اعدام بالحقیقه. صدق این قضایا هم علامه میفرمایند در نفس الامر است و ثبوت نفس الامری دارند.
همین سرایت را عقل در قضایای سالبه در شرطیه و حملیه انجام می دهید با اینکه میدانیم سلبیه یعنی سلب الحمل، سلب الشرط.
آیا عدم مضاف حضی از وجود دارد؟
این سوال، یک سوال اختلافی است ولی اجمالا میگوییم برخی از حکما برای عدم مضاف ثبوت بالمجاز تصور میکنند و میگویند هیچ ثبوتی برای عدم مضاف نیز در خارج نیست.
برخی دیگر ثبوتی بالتبع برای عدم مضاف قائل هستند، چون عدم البصر، حدی از یک وجود است و حکایت گر یک حد یک وجود است، لذا ثبوت آن چون مربوط به حد الوجود است، ثبوت تبعی است.
در درسهای بعدی و مرتبط، درباره این موضوع بیشتر خواهیم نوشت.
منشا شبهه در ورود این بحث در فلسفه همین تمایز در اعدام مضاف است که بعضی ها نتواستند تفکیک بین عدم مطلق و عدم مضاف را تصور کنند لذا عدم تمایز در اعدام را منکر شدند. اما توجه نداشتند که تغیر در عدم مضاف، تغایر در مضاف الیه آن است نه خود عدم. یعنی در مثال عدم البصر، منشا تمایز بصر است که صفت وجودی است.
باید دقت داشت علت ورود مباحث عدم به فلسفه، بخاطر مشکلاتی است که متکلمین معتزله ایجاد کردند. آنها برای اصلاح علم واجب به ممکنات معدوم، معنی ثبوت را اعم از وجود کردند و علم واجب را به ثبوت زدند.
نویسنده : سیدمحمدباقر حسینی راد
تاریخ: 1403/03/01
دیدگاهتان را بنویسید