درس سی و سوم بدایه الحکمه : نوع و برخی احکام آن
درس سی و سوم بدایه الحکمه : نوع و برخی احکام آن را در این مقاله بررسی خواهیم کرد.
در این فصل علامه طباطبایی میخواهند درباره نوع و احکام آن بحث کنند، نوع را در فصل چهارم اینگونه تعریف کردند که ماهیت تامه که دارای آثار مختص خودش است را نوع میگویند. حال علامه برخی از احکام مرتبط با نوع را در ادامه میفرمایند.
نوع اجزائش در خارج به وجود واحد هستند
سابقا گفته شد در ماهیت هر وقت بحث از اجزا شد، منظور ماده و صورت است یعنی ماهیت تامه یا نوع وقتی بصورت کل نگریسته میشود، دارای دو جز خارجی ماده و صورت است، وقتی در فضای حمل آنها را میبینیم ، دیگر اجزا نیستند بلکه نوع محصل و نوع مبهم هستند و حمل آنها بر هم اولی است. این بیان را در قبل تذکر داده بودیم و علامه در پاراگراف اول این نکته را میفرمایند و اشاره میکنند که در سابق اینها بیان شد. پس اجزا ماهیت نوعیه در خارج دوئیتی ندارند، بلکه ماده و صورت به یک وجود واحد در خارج هستند. هر چند در ذهن مغایر هم باشند. مثلاً انسان دو جز دارد حیوانیت و ناطقیت، وجود انسان که کل است به وجود واحدی در خارج وجود دارد، اینطور نیست که حیوانیت به عنوان ماده یک قسمت از خارج و ناطقیت به عنوان صورت، قسمت دیگر را پر کرده باشند. هر چند ذهنی باهم مغایر باشند
ترکیب ماده و صورت در ماهیت نوعیه، ترکیب حقیقی است
یعنی نوع یک واحد حقیقی است و ترکیبش حقیقی. برای تبیین ترکیب حقیقی باید انواع ترکیب را بشناسیم:
- ترکیب حقیقی: ترکیبی که اجزا آن بهم فقر و نیاز دارند، لذا این احتیاج به نحوی هست که وحدت حقیقی رخ میدهد. یعنی در ترکیب حقیقی، احتیاج اجزا بهم بگونه ای است که اجزا در هم تنیده شده و یک وحدت حقیقی میسازند. ملاک وحدت حقیقی هم اثری سوای اثر اجزا است. مثلاً در ترکیب اکسیژن و هیدروژن، هر کدام یک اثر دارند، وقتی باهم ترکیب میشوند یک اثر کاملا مغایر با اجزا دارند و آن مثلا اثر سیرابی و ضد حریق است.
- ترکیب اعتباری: در ترکیب اعتباری ذهن مجموعه ای را اجزا یک کل اعتبار میکند و یک واحد اعتباری از آن میسازد، در خارج هیچگونه در هم تنیدگی در اجزا مرکب اعتباری رخ نمیدهد، مثل اجزا یک لشکر، که افراد که با هم مغایر هستند، هیچ اثری جدای از اثر اجزا در این مرکب، بار بر کل نمیشود.
- ترکیب صناعی: این ترکیب کاملا مشابه ترکیب اعتباری است، الا اینکه علاوه بر اعتبار وحدت، فعل و انفعالاتی در خارج توسط انسان در آن رخ میدهد، مثل ماشین ، ساختمان و … فارق این مرکب با مرکب حقیقی هم این است که فقر اجزا در این مرکب نداریم، لذا وحدت حقیقی نداریم، همچنین اثر خاص ترکیب که به غیر از اثر اجزا باشد هم در اینجا نداریم.
لذا علامه میفرمایند ترکیب ماده و صورت اتحادی است یعنی از قبیل ترکیب حقیقی است نه انضمامی (جامع بین ترکیب اعتباری و صناعی).
کثرت در ماهیت نوعیه
علامه در این قسمت، یک تقسیمی را بین ماهیت نوعیه مادی و ماهیت نوعیه مجرد قائل میشوند و بین میکنند در ماهیت مادی، تنوع در افراد است و ماهیت نوعیه دارای تکثر است، اما در ماهیات مجرده ما تکثر در افراد نداریم، بلکه هر نوعی منحصر است در یک فرد.
علامه استدلالی که برای این مدعا می آورند به این صورت است که کثرت در افراد یا در تمام ماهیت است یا بعض ماهیت(ذاتیات) یا عرض لازم و غیر مفارق. همه اینها مخدوش است و کثرت بخاطر اینها نیست، زیرا در این صورت فرد محقق نمیشود، زیرا اگر خصوصیات فردی جز ذاتیات یا عرض لازم ماهیت نوعیه بود، هیچ وقت افراد نداشتیم، مثلا خصوصیات فردی زید، در انسان، نه در ماهیت آن است نه جز آن، نه عرض لازم آن. وقتی هم فردی محقق نشود، کثرتی نداریم. لذا کثرت برمیگردد به عرض مفارق. وقتی صحبت از عرض مفارق شد، باید ماهیت امکان عروض و استعداد عروض را داشته باشد، یعنی ماده ای باشد که پذیرای این عروض باشد، لذا با این بیان وقتی ماده نباشد، قابلیت عروض نیست، پس کثرتی نیست، لذا تشخصات ملائک، تشخص و تفرق نوعیه است و اینها افراد نوع واحدی نیستند. علامه برخی از این مباحث را با عبارت سیاتی میآورند که در ادامه مباحث کتاب، آنها را بصورت کامل رسیدگی خواهیم کرد.
نویسنده: سیدمحمدباقر حسینی راد
تاریخ: 1403/04/08
دیدگاهتان را بنویسید