درس سیم بدایه الحکمه : معنی ذاتی و عرضی
درس سیم بدایه الحکمه : معنی ذاتی و عرضی
در این فصل که فصل سوم از مرحله پنجم که مخصوص بحث از ماهیت و احکامش است ما به سراغ معنای ذاتی و عرضی رفتیم. ابتدا در فصل اول ماهیت و هویت آن را که لیست الا هی است را تعقل کردیم و توضیح دادیم. سپس وارد فصل دوم شدیم و گفتیم ماهیت تقسیمهای دارد که سه تقسیم آن را بیان کردیم و مقسم آن را که کلی طبیعی بود مشخص کردیم. حال میگوییم هر ماهیتی ذاتیاتی دارد و عوارضی. یعنی ماهیت به حمل شایع یعنی مصادیق ماهیت، مثل انسان، فرس و … ذاتیاتی دارند و عرضیاتی که محمول هستند. علامه در این فصل ابتدا ذاتی و عرضی را تعریف میکند و سپس اقسام عرضی را بیان میکند و در آخر سه ویژگی از ذاتی و ذاتیات هر ماهیتی را تبین میکنند.
حد اسمی و حد حقیقی
قبل از آنکه وارد معنای ذاتی و عرضی شویم یک نکته مهم را بیان میکنیم و آن این است که ما دو حد داریم، یک حد اسمی و یک حد و تعریف حقیقی. حد اسمی در جواب ما شارحه می آید و آن تعریفی است که قبل از هل بسیطه و موجود شدن ماهیت می آید. حد حقیقی نیز در جوای ما حقیقیه می آید و تعریف ماهیت بعد از تحقق است. فرقش نیز در این است که حد حقیقی روی مدار علیت و برهان باید تبین شود ولی حد اسمی نیاز به اینگونه تعریف ندارد و صرفا یک حد ذهنی با صرف نظر از علل غایی و فاعلی شی است. زیرا ما 4 گونه علت در باره هر شی داریم:
- علت مادی که جنس در جواب آن می آید. مثل حیوان برای انسان
- علت صوری که فصل در جواب آن می آید. مثل ناطق مثلا برای انسان
- علت فاعلی که همان علت هستی بخش انسان است
- علت غایی
ما در حد اسمی فقط درباره علل مادی و صوری بحث میکنیم اما در تعریف حقیقی به علت فاعلی و غایی نیز نیاز است. لذا تعابیر علامه در این فصل ناظر به حد اسمی است و مربوط به علیت نیست و در خصوص اثر ماهیت در ذهن است یعنی در حد اسمی وقتی ماهیت در ذهن می آید، تفکیک ذاتی و عرضی را انجام میدهیم.
معنای ذاتی
علامه ذاتی را اینگونه تعریف میکنند که آن معانی که با ارتفاع آنها، ماهیت مرتفع میشود و تصور نمیشود:
«المعانی المعتبره فی الماهیات الماخوذه فی حدودها و هی التی ترتفع الماهیه بارتفاعها تسمی الذاتیات»
همانطور که میبینیم علامه در فضای ذهن ذاتی را تفکیک کرده است و این بخاطر توجه به این نکته است که حد اسمی در فضای ذهن است و راه به خارج ندارد.
تعریف ذاتی در حد حقیقی تمام چیزهایی است که با علت اول (علتی که باعث پیدایش ماهیت شده) به ماهیت عارض شدند و نیازی به اضافه شدن علت ثانی برای عروض ندارند. لذا ذاتی باب برهان دقیقا همان ذاتی در حد حقیقی است.
معنای عرضی و اقسام آن
در فضای حد اسمی، هر مفهومی که بر ماهیت حمل شود و ماهیت با ارتفاع آن، مرتفع نشود را عرضی مینامیم.
حال عرضی دو قسم است:
- عرضی که حملش بر ماهیت متوقف بر انضمام چیز دیگری است. مثلا حمل حار و گرم بر جسم به گونه ای است که حتما باید حرارتی در جسم پدید بیایید تا جسم به گرم یا حار متصف بشود. به این گونه عوارض، محمولات بالضمیمه میگویند.
- عرضی که حملش نیازمند انضمام چیزی نیست، اما جز ذاتیات ماهیت هم نیست؛ به این عوارض، خارج محمول میگویند. مثلا بالا و پایین. این مفاهیم ذاتی نیست برای ماهیت، اما نیازمند انضمام چیزی دیگر هم نیست.
در مقولات عشر که مرحله بعدی است، بیشتر با این دو نوع عرض آشنا خواهیم شد.
خواص ذاتی
علامه بعد از تعریف ذاتی و عرضی، سه وجه تمایز و خواص ذاتی را بیان میکنند:
- اثبات ذاتیات بر ماهیت نیازمند دلیل نیست، زیرا بدیهی است. زیرا گفتیم ذاتیات چیزی هستند که تصور ماهیت، متوقف تصور آنهاست. لذا وقتی تصور میشود ماهیت، آنها نیز تصور میشوند و نیازمند چیزی برای اثباتشان نیستند.
- ذاتیات یک ماهیت، سببی وراء همان سبب ماهیت ندارند. لذا به خودی خود غنی هستند از علت و سبب خواستن. یعنی همان علت ذی ذاتی یعنی ماهیت، کفایت است برای تحقق آن ذاتیات. طبق این ویژگی پس ذاتیات حد اسمی بعد از تحقق هم ذاتیات حد حقیقی خواهند شد اما با حد وسط علیت نه حد وسط تصور ذهنی.
- اجزا ذاتی بر ماهیت ذی ذاتی مقدم هستند.
حال که این ویژگی ها را بیان کردند که همه بدیهی بود، در خصوص ویژگی سوم، برخی ایراد تقدم شی بر نفسش را با این ویژگی در تعارض دانسته اند و اشکال کردند. لذا علامه بعد از بیان این ویژگی اشکال را بیان و دفع میکند.
اشکال تقدم اجزا بر کل
«و الإشكال في تقدم الأجزاء على الكل- بأن الأجزاء هي الكل بعينه فكيف تتقدم على نفسها- مندفع بأن الاعتبار مختلف- فالأجزاء بالأسر متقدمة- على الأجزاء بوصف الاجتماع و الكلية- على أنها إنما سميت أجزاء- لكون الواحد منها جزءا من الحد- و إلا فالواحد منها عين الكل أعني ذي الذاتي.»
تبین اشکال: علل مادی و صوری که همان ذاتیات در حد اسمی هستند قطعا مقدم بر ذات ماهیت هستند و این بلا شک است. از طرف دیگر کل چیزی جز اجزایش نیست. وقتی این دو بدیهی کنارهم قرار میگیرد مشکلی پیش می آید به این صورت که تقدم اجزا بر کل، چون اجزا چیزی جز کل نیست، پس این حرف میشود تقدم شی بر نفسش.
دفع اشکال: علامه می فرمایند دو اعتبار است گاهی اجزا را جز حد اسمی لحاظ میکنیم و گاهی اجزا را با وصف اجتماع و کلیت مینگریم. وقتی اجزا را به وصف اجتماع میبینیم اجزا مقدم بر ماهیت است. اما وقتی آن را جز حد لحاظ میکنیم، ناطق و انسان چیزی جز انسان نیست. یعنی در مقام حمل اولی و تعریف حدی، ذاتیات عین ذات هستند. اما وقتی هر کدام را جز مجزا لحاظ میکنیم و کلی در کنار آن دیده شد، این اجزا مقدم بر آن کل هستند.
لذا بعدا علامه حمل ذاتیات بر ماهیت را حمل اولی میداند برعکس سایرین که حمل را در آن شایع پینداشتند. توضیح این نکته در درس های بعدی می آید.
نویسنده: سیدمحمدباقر حسینی راد
تاریخ: 1403/03/31
دیدگاهتان را بنویسید