درس بیست و هشتم بدایه الحکمه : ماهیت
درس بیست و هشتم بدایه الحکمه : ماهیت من حیث هی لیست الا هی
معنای ماهیت
در درس های قبل عرض شد ماهیت دو معنا دارد یکی معنای اخص که همان ما یقال فی جواب ماهو است که همان ماهیت مقابل وجود بود که بحث کردیم. یکی هم ضمن مباحث عرض شد که ماهیت بالمعنی الاعم است که همان مفهوم است که واجب هم ماهیت به این معنا دارد. اما تمامی مباحث در این مرحله، مربوط به ماهیت بالمعنی الاخص است.
معنای لیست الا هی در ماهیت
لذا علامه می فرمایند این کلامی که مشهور است ماهیت من حیث هی لیست الا هی لا موجوده و لا معدومه به این جهت است که هیچ یک از وجود و عدم در آن اخذ نشده و یک حالت استوا دارد نسبت به این ها.
همچنین است ماهیت نسبت به سایر صفات متقابل. مثلا ماهیت نه واحد است نه کثیر ، نه کلی است نه فرد؛ همه این ها بر میگردد به اینکه در مرتبه ذات، ماهیت هیچ کدام از این صفات متقابل در آن اخذ نشده است.
متن علامه را در این فصل در کتاب بدایه الحکمه:
«الماهية و هي ما يقال في جواب ما هو- لما كانت تقبل الاتصاف بأنها موجودة أو معدومة- أو واحدة أو كثيرة أو كلية أو فرد- و كذا سائر الصفات المتقابلة- كانت في حد ذاتها- مسلوبة عنها الصفات المتقابلة-.
فالماهية من حيث هي ليست إلا هي- لا موجودة و لا لا موجودة و لا شيئا آخر- و هذا معنى قولهم- إن النقيضين يرتفعان عن مرتبة الماهية- يريدون به أن شيئا من النقيضين غير مأخوذ في الماهية- و إن كانت في الواقع غير خالية عن أحدهما بالضرورة-.
فماهية الإنسان و هي الحيوان الناطق- مثلا و إن كانت إما موجودة و إما معدومة- لا يجتمعان و لا يرتفعان- لكن شيئا من الوجود و العدم غير مأخوذ فيها- فللإنسان معنى و لكل من الوجود و العدم معنى آخر- و كذا الصفات العارضة حتى عوارض الماهية- فلماهية الإنسان مثلا معنى- و للإمكان العارض لها معنى آخر- و للأربعة مثلا معنى و للزوجية العارضة لها معنى آخر-. و محصل القول إن الماهية- يحمل عليها بالحمل الأولى نفسها- و يسلب عنها بحسب هذا الحمل ما وراء ذلك.»
علامه در ادامه میفرمایند که ماهیت در مرتبه ذات، نقضیان در آن مرتفع است به این بیان که هیچ کدام از آنها در ذات ماهیت، اخذ نشده است. لذا منافاتی این حرف با این ندارد که ماهیت در واقع یا موجود است و از حالت استوا خارج میشود به خاطر وجود علت، یا معدوم است بخاطر عدم وجود علتش.
علامه در ادامه میفرمایند ملاک اخذ شی در ذات چیزی، حمل اولی است لذا هیچ کدام از مفاهیم وجود و عدم، امکان، علت و معلول و … به حمل اولی در ماهیت انسان مثلا، اخذ نشده است هر چند به حمل شایع انسان یا موجود است یا معدوم، یا واجب است یا ممکن، یا علت است یا معلول و ..
لذا نقضیان لایرتفعان مناطش به حمل شایع و واقع است نه حمل اولی. مثلا انسان به حمل اولی نه وجود است نه عدم. ولی در حمل شایع یا موجود است یا معدوم. لذا ماهیت در مرتبه حمل اولی فقط و فقط به خودش و ذاتیات خودش حمل اولی میشود؛ اما سایر محمولات همه و همه حتی عوارض لازمه و لوازم ماهیتش، به حمل شایع به او حمل و بار میشوند و در ماهیت اخذ نشده اند.
نویسنده: سیدمحمدباقر حسینی راد
تاریخ: 1403/03/29
دیدگاهتان را بنویسید