درس بیست و سوم بدایه الحکمه : معانی امکان
درس بیست و سوم بدایه الحکمه : معانی امکان و انواع آن را در این درس بررسی خواهیم کرد
در درس های قبل عرض شد که مواد ثلاث یعنی وجوب، امکان و امتناع در خصوص هلیات بسیطه مطرح میشود که می آمدیم میگفتیم الله تعالی موجود، انسان موجود که هر کدام از این نسبت وجود به موضوعات خود به چه نحوه است یا ضروری است که میشود واجب الوجود یا ممکن است یعنی نه ضروری است و نه ممتنع و محال، که میشد ممکن الوجود. همه این نسب در مرحله مای شارحه است یعنی قبل از فرض وجود، والا در مرحله مای حقیقیه یعنی در ظرف تحقق، چیزی جز وجوب نداریم که یا وجوب بالذات است که الله تعالی است یا وجوب بالغیر که در ممکنات وجود است. لذا ظرف تحقق و وجود مساوی است با وجوب.
درباره وجوب در سه فصل صحبت کردیم. حال نوبت به امکان رسیده است؛ عرض شد امکان شان ماهیت بالمعنی الاخص است و ماهیت من حیث هی لیست الا هی لا موجوده و لا معدومه.
حال علامه بخاطر این که ممکن چندین معنا دارد، این فصل را نگارش کردند تا معانی ممکن باهم خلط نشوند و فرق معانی دیگر با امکان در مواد ثلاث مشخص شود.
معنای اول: امکان خاص یا امکان ذاتی
همین بیانی که در مواد ثلاث گفته شد که سلب ضرورت از جانب موافق و مخالف را امکان ذاتی یا امکان خاص یا خاصی گفته میشود. این امکان را خاص میگویند چون از امکان عام که در معنای دوم مطرح میشود دایره کوچکتری از حیث مصداق دارد، خاصی گفته میشود چون خواص و علما این اصطلاح را بکار میبرند.
لذا معنای اول را اینگونه میگویند:
«الامکان المبحوث عنه هاهنا هو لا ضروره الوجود و العدم بالنسبه الی الماهیه الماخوذه من حیث هی، و هو المسمی بالامکان الخاص و الخاصی» بدایه ص 62
معنای دوم امکان عام یا عامی
امکان عام به معنای این است که شی ممتنع نیست. مثلا وقتی میگوییم انسان ممکن است و مراد از امکان را عام لحاظ کنیم، یعنی قضیه انسان ممتنع است ضروری نیست. یعنی سلب ضرورت از سمت مخالف. حال جانب موافق میتواند ضروری باشد و میتواند غیر ضروری باشد.
برای توضیح بیشتر میگوییم که قضیه الانسان ناطق بالامکان الخاص غلط است اما همین قضیه بالامکان العام درست است. زیرا مراد از امکان عام این است که حمل ناطق بر انسان را نه ضروری العدم است و نه ضروری الوجود. حال آنکه ضروری است وجودش در انسان. اما در امکان عام همین قضیه صحیح است چون صرفا با امکان عام سلب میکنیم ضرورت عدم حمل ناطق بر انسان را؛ حال فرقی ندارد ضروری الثبوت باشد برای انسان یا نباشد.
این امکان را عام میگویند چون عام تر از معنای اول است، عامی هم میگویند چون این اصطلاح عرفی است در کاربرد امکان و مشتقات آن در قضایا.
عبارت علامه در این خصوص:
«قد یستعمل الامکان بمعنی سلب الضروره عن الجانب المخالف، سواء کان الجانب الموافق ضروریا او غیر ضروری؛ فیقال الشی الفلانی ممکن، ای لیس بممتنع و هو المتسعمل فی لسان العامه اعم من الامکان الخاص؛ و لذا یسمی امکانا عامیا و عاما» بدایه الحکمه ص 62
معنای سوم : امکان اخص
معنی امکان اخص به این صورت است که علاوه بر سلب دو ضرورت، ضرورت وقتیه و وصفیه هم سلب میکند. لذا این امکان اخص از دو مفهوم دیگر است.
این امکان، یک اعتبار عقلی است یعنی هر ذاتی محققه قطعا یکی از ضرورت ها را دارد.
مثال الانسان کاتب بالامکان الاخص یعنی کاتب نه ممتنع است نه ضروری برای انسان ( خاص) علاوه بر این این وصف نیز دوام وقتی برای موضوع خود ندارد، همچنین موضوع اقتضا این وصف را ندارد.
با این بیان امکان اخص مشخص شد اما برای درک بهتر این معنا، موجهات قضایا در منطق را باید بررسی کنیم.
معنای چهارم : امکان استقبالی
این امکان از امکان سوم هم اخص است اما چون ناشی از جهل ماست، در واقع این امکان وجود ندارد. مثلا وقتی میگوییم فردا ممکن است باران بیاید مربوط به این معنا است. این معنا در امور مستقبله و آینده استفاده میشود.
در این امکان علاوه بر سلب سه ضرورت ( ذاتیه، وقتیه، وصفیه)، ضرورت بشرط محمول نیز نفی میشود. مثلا نمیشود گفت آسمانی بارانی بارانی است فردا. زیرا علم ما به اینکه فردا قطعا باران میبارد ناقص است و شاید فردا باران نیامد. لذا در این صورت این قضیه کاذب میشود.
چرا این امکان را استقبالی گفتند چون تعقل این امکان فقط در ظرف آینده درست است و آن هم به علت عدم علم؛ زیرا در ظرف فعلیت به هیچ عنوان نمیشود ضرورت بشرط محمول را نفی کرد و این نفی فقط در خصوص امور مستقبله و در آینده قابل تصور است.
معنای پنجم : امکان وقوعی
معنی این امکان این است که از فرض وقوع آن محالی لازم نمی آید، این امکان با امکان عام فرق دارد، به این صورت که امکان عام سلب ضرورت میکرد از جهت مخالف قضیه اما در امکان وقوعی سلب امتناع میشود از جهت موافق قضیه.
لذا امکان وقوعی جایی است که فرض وقوع شی ملازم با امتناع یا استحاله نباشد. لذا این امکان، امتناع ذاتی و امتناع غیری را از جهت موافق قضیه سلب میکند.
معنای ششم : امکان استعدادی
برای فهم این امکان باید ابتدا مطلبی را بیان کنیم که در عالم ماده، هر چیزی که تدریجا یا دفعی تبدیل به یک شی دیگر میشود، باید استعداد آن را داشته باشد. مثلا دانه وقتی تبدیل به سیب میشود، لازمه این تبدل، وجود قوه و استعدادی است در دانه که کاملا مرتبط با سیب است زیرا این شکوفایی و کمال این دانه فقط با سیب شدن پدید می آید و توانایی موز شدن ندارد. لذا در دانه سیب، استعداد و قوه ای وجود دارد که کاملا مرتبط با سیب است.
علامه می فرمایند امکان استعدادی در واقع همان استعداد است، اما با اعتبار عقلی غیر استعداد است. به این صورت که در دانه استعداد سیب است؛ در سیب هم امکان استعدادی دارد.
مثال کتاب نطفه و انسان است. نطفه دارای قوه و استعداد است. انسان هم امکان استعدادی در نطفه را دارد. یعنی از سمت نطفه به انسان میرویم میشود استعداد، از سمت انسان به نطفه میرسیم میشود امکان استعدادی.
لذا در اصل یک چیز است ولی از نوع دید به آن میشود استعداد و امکان استعدادی.
در این نوع امکان، قابلیت قوت و ضعف داریم مثلا امکان استعدادی انسان در نطفه اضعف از علقه است.
فرق بین امکان استعدادی و امکان ذاتی
علامه در پایان چهار فرق بین امکان ذاتی (امکان خاص) و امکان استعدادی را مطرح میکنند
فرق اول در اعتباری و حقیقی بودن
امکان استعدادی حقیقی است و در خارج بصورت کیف موجود است یعنی داخل در نطفه بصورت واقعی این استعداد وجود دارد اما امکان ذاتی معقول ثانی است که انتزاعی است.
فرق دوم در قابلیت شدت و ضعف
در امکان استعدادی شدت و ضعف داریم اما در امکان ذاتی این قابلیت وجود ندارد. در علقه استعداد اقوی از نطفه است.
فرق سوم امکان زوال
استعداد بعد از تحقق بالفعل، زایل میشود اما امکان ذاتی لازم ماهیت است و ماهیت در هر جا محقق شود امکان لازمه آن است.
فرق چهارم تعین بخشی
امکان استعدادی تعین بخش ماده خودش است، محل محلی است که استعداد در آن وجود دارد و محمل استعداد است. لذا نطفه تعین بخش است برای انسانیت. اما امکان ذاتی تعین وجود یا عدم را برای ماهیت نمی آورد یعنی هیچ رجحانی برای امکان ذاتی به سمت وجود و عدم و سایر صفات نیست اما امکان استعدادی چون درداخل ماده هست تعین بخش است. همچنین امکان استعدادی قائم است به محل خود، محل نباشد امکانی نیست اما امکان ذاتی لازمه ماهیت است.
فرق امکان وقوعی و امکان استعدادی
علامه در پایان یک فرق هم بین امکان استعدادی و وقوعی مطرح میکنند و آن این است که امکان استعدادی در امور مادی است یعنی باید محلی باشد تا این استعداد در آن محل باشد، اما در امکان وقوعی مواردش اعم است زیرا در مجردات نیز جاری و ساری است. مجردات نیازی به ماده و محلی برای استعداد ندارند لذا امکان استعدادی در باره آنها مطرح نیست.
نویسنده: سیدمحمدباقر حسینی راد
تاریخ: 1403/03/22
دیدگاهتان را بنویسید