درس بیستم بدایه الحکمه : تقسیم مواد ثلاث
درس بیستم بدایه الحکمه : تقسیم مواد ثلاث ( ما باذات، ما بالغیر، ما بالقیاس الی الغیر)
در این درس میخواهیم اقسام هر یک از مواد ثلاث را بررسی کنیم. علامه میفرمایند هر کدام از وجوب و امکان و امتناع تقسیم به ما بالذات،ما بالغیر و ما بالقیاس الی الغیر میشوند. لذا باید 9 قسم داشته باشیم اما امکان بالغیر قابل تصور نیست لذا هشت قسم متصور این اقسام را علامه در ادامه با ذکر مثال توضیح میدهند.
مراد از ما بالذات
معنی ما بالذات این است که ذات آن کافیست برای انتزاع مواد ثلاث. ذات در اینجا به اصطلاح منطقی یا فلسفی نیست زیرا ذات و ذاتیات فقط در ماهیات ممکنه جریان دارد و واجب و ممتنع ذات به این معنا ندارند.
مثال ما بالذات مانند واجب الوجود که برای انتزاع وجوب تصورش کافی است و از خود ذات آن منتزع میشود.
مراد از ما بالغیر
با در بالغیر مراد سببیت و علیت است یعنی وجوبی که بسبب علت دیگری اعطا شده است حال وجود علت میشود وجود معلول و عدم وجود علت میشود عدم وجود معلول بالضروره. لذا امتناع بالغیر یعنی از ربط واقعی دو شی، امتناع بدست می آید و از نبود یکی ، نبود دیگری بالضروره حاصل میشود.
مراد از ما بالقیاس الی الغیر
معنی این قسم این است که زمانی که آن شی مقایسه بشود با غیر خود، واجب است که به یکی از اوصاف وجوب، امکان یا امتناع متصف بشود. رکن اساسی در این قسم این است که میان دو شی هیچ ارتباطی نیست بلکه در مقایسه هم این روابط شکل میگیرد و الا در غیر حالت مقایسه این روابط شکل نمیگیرد.
اقسام وجوب
عرض شد که وجوب با توجه به این توضیحات، سه قسم دارد که در ادامه با مثال و توضیحات تکمیلی آن ها را بیان خواهیم کرد:
- وجوب بالذات : تنها مثال این مورد واجب الوجود متعال است، ذات واجب کفی است برای انتزاع اینکه وجود برای این ذات، ضروری است و نیاز به هیچ شی دیگر ندارد.
- وجوب بالغیر: همه ممکنات موجوده مثالهای این قسم هستند، وجوب این ممکنات بخاطر وجود علتش هستند. یعنی وجوبش بالغیر و بواسطه دیگری است و آن دیگری ذات واجب متعال است.
- وجوب بالقیاس الی الغیر: در متضائفین مانند بالا و پایین ما این گونه وجوب را داریم یعنی وقتی بالا هست، قطعا پایینی هم هست و این وجوب به این نیست که بالا بودن علت پایین است بلکه هر کدام علاوه بر وجوبشان بخاطر علت خودشان، یک رابطه ای هم نسبت بهم دارند وقتی که باهم مقایسه میشوند.
اقسام امتناع
امتناع نیز سه قسم دارد و در ضمن مثال این سه قسم را توضیح می دهیم تا فهم آن را راحت باشد:
- امتناع بالذات: محالات ذاتیه همه جز این قسم هستند یعنی فرض تصور اینگونه موارد، وجود را از آنها سلب میکند و وجود برای آنها ممتنع میشود. مثل شریک الباری و اجتماع نقیضین؛ گفتیم مراد از بالذات در این موارد ذات به معنی منطقی و فلسفی نیست چون ممتنعات ذاتی ندارند.
- امتناع بالغیر: مثل امتناع وجود معلول که بوسطه عدم وجود علتش شکل گرفته است. یعنی امتناع در معلول، بالذات نیست چون ممتنع نیست، بلکه این امتناع بخاطر چیز دیگری است و آن چیز عدم وجود علت است. مثلا در اینجا آتشی نیست، آتش معلول علتی است که چون علل در اینجا موجود ندارد، آتش در اینجا ممتنع میشود. پس امتناع وجود آتش، نه بخاطر ممتنع بالذات بودن آتش است بلکه بسبب عدم وجود علتش است.
- امتناع بالقیاس الی الغیر: این مورد هم در متضائفین وجود دارد، به این صورت که وقتی یکی از متضائفین مثل بالا نیست، چون با هم تعقل میشوند، دیگری هم نیست اما این نبود و امتناع نه بخاطر رابطه علت و معلول بین این دو متضائف نیست بلکه دو معلول هستند با یک علت واحد، از نبود یک معلول، نبود معلول دیگر نتیجه گرفته میشود.
اقسام امکان
امکان در مقام فرض، سه قسم در آن مطرح است اما یکی از فروض بخاطر محال بودن از تقسیم خارج میشود لذا دو قسم دارد:
- امکان بالذات: همه ماهیات که ممتنع نیستند جز این قسم هستند؛ ذات این ها نه اقتضای عدم دارد نه اقتضای وجود، مثلا انسان به خودی خود نه واجب است و نه ممتنع
- امکان بالقیاس الی الغیر: این مثال در موردی تصور میشود که به فرض ما دو واجب الوجود بذات داریم، رابطه این دو نسبت به هم امکان است زیرا نه علیتی بین آن دو هست و نه هر دو معلول علت دیگری هستند. این فرض درست است خودش باعث ترکب واجب میشود و … اما فقط در مقام فرض است لذا علامه فرمودند المفروضین.
- امکان بالغیر محال است و جز اقسام امکان نیست: زیرا چیزی که میخواهیم تصور کنیم ممکن بالغیر است باید در ذات خودش یا واجب باشد، یا ممتنع، یا ممکن. اگر واجب باشد که به هیچ وجه ممکن نخواهد شد، اگر ممتنع باشد هم همینطور. اگر ممکن هم باشد، اعتبار دوباره امکان لغو است چون خودش در ذات خودش ممکن است.
نویسنده: سیدمحمدباقر حسینی راد
تاریخ: 1403/03/19
دیدگاهتان را بنویسید