درس هجدهم بدایه الحکمه : تقسیم وجود فی نفسه به لنفسه و لغیره
درس هجدهم بدایه الحکمه : تقسیم وجود فی نفسه به لنفسه و لغیره
علامه در آخرین فصل از مرحله سوم یعنی مرحله تقسیم وجود به فی نفسه و فی غیره، یک تقسیم دیگر را که مقسمش وجود فی نفسه است را مطرح میکنند. موجودات مستقل تقسیم میشوند به وجود لنفسه و وجود لغیره.
تعریف وجود لنفسه و لغیره
وجودات مستقل و محمولی یا به تعبیر دیگر وجودات فی نفسه تقسیم میشود به وجود لنفسه و لغیره:
- لنفسه : موجوداتی هستند از ماهیت و ذاتیات خودشان طرد عدم میکنند. مثلا انسان که وجودش رفع کننده عدم خودش است فقط.
- لغیره : موجوداتی هستند که علاوه بر طرد عدم از خود، از موجود دیگر در غیر ذاتیاتش طرد عدم میکند مثلا علم، با وجودش هم طرد عدم از خود میکند که ماهیتی کیفی دارد علاوه بر آن از موضوع خود که نفس است طرد جهالت میکند. جهالت عدمی است که مربوط به ذاتیات انسان نمیشود ولی مقارن موضوع است.
به عبارت دیگر موجودات لغیره به این صورت هستند که علاوه تعین و تحقق خارجی خود، از وجود دیگری طرد عدم غیر ذاتی میکند. اما موجودات لنفسه فاقد این خصوصیت هستند. یعنی در مقام تعین و تحقق خارجی تنها بیانگر ماهیت مستقل خود هستند و اثری بیش از آن ندارند.
مثال های موجودات لغیره
- اعراض : جمیع اعراض وجود لغیره دارند چون هم از خودشان طرد عدم میکنند هم از موضوع خودشان، عدمی غیر ذاتی را طرد میکنند. علامه هم مثال به علم میزند هم قدرت که توضیح تفصیلی علم را بیان کردیم
- برخی جواهر: علامه در اینجا خلاف برخی از فلاسفه که عرض را لغیره میگیرند و جواهر را لنفسه، میفرمایند که برخی از جواهر هم وجودات لغیره دارند مثل صور نوعیه. زیرا وقتی این صور نوعیه بر موضوع خودش عارض میشود، هم طرد عدم از خود میکند هم طرد عدم از ویژگی ماده خود؛ علامه مینویسند:
«کذلک الصور النوعیه الجوهریه، فان لها نوع حصول لموادها، تکملها و تطرد عنها نقصا جوهریا»
مثل ناطقیت (بفرض اینکه فصل انسان باشد) که عارض ماده خود حیوانیت میشود، هم از خود طرد عدم میکند هم از حیوانیت یک عدم را طرد میکند و باعث تکامل ماده خود میشود.
مثال موجودات لنفسه
- مثل جمیع نوع تامه در جواهر مثل انسان، فرس و … در این موجودات طرد عدم فقط از ذات خودشان انجام میشود و اینها ناعت و عارض بر چیزی نمیشوند. لذا خصوصیت طرد عدم از موضوع مطرح نیست در اینگونه موجودات.
تقسیم به بنفسه و بغیره
نکته پایانی علامه بحث دقیقی است. مشهور تقسیمی ارائه میکردند به این صورت که:
موجود:
- فی نفسه:
- لغیره
- لنفسه:
- بنفسه
- بغیره
- فی غیره
علامه فقط در این قسمت تقسیم وجود به فی نفسه و فی غیره و همچنین فی نفسه به لغیره و لنفسه را مطرح کردند و تقسیم وجود لنفسه به بنفسه و بغیره را طرح نکردند. بلکه در پایان بحث نوشتند:
«ربنا یقسم الوجود لذاته الی الوجود بذاته و الوجود بغیره، و هو بالحقیقه راجع الی العلیه و المعلولیه و سیاتی البحث عنهما»
میفرمایند این تقسیم مربوط به این مرحله نمیشود و باید در مرحله علیت که مرحله هفتم از این کتاب است بحث شود.
نکته دیگری که برای عدم بیان آن ملحوظ است این است که مقسم این تقسیم موجودات لنفسه نیستند بلکه تمامی موجودات حتی فی غیره نیز در باب علیت(همین تقسیم مذکور بنفسه و بغیره) دخیل هستند و همه آنها بغیره هستند.
نویسنده: سیدمحمدباقر حسینی راد
تاریخ: 1403/03/16
دیدگاهتان را بنویسید