درس هفدهم بدایه الحکمه : اختلاف وجود ربطی و مستقل
درس هفدهم بدایه الحکمه : اختلاف وجود ربطی و مستقل
نوع اختلاف وجودات ربطی و مستقل
بحث علامه در این فصل درباره کیفیت اختلاف وجود ربطی از وجود مستقل است. ما در فصل پیش ثابت کردیم که در هر وعا و محیطی دو واقعیت داشته باشیم که آن دو واقعیت باهم اتحاد داشته باشند لازم است وجود رابطی فرض شود که مندک در این دو وجود است.
حال سوال این است که آیا فرق وجود مستقل و ربطی با هم اختلاف نوعی است یعنی سنخ وجودات مستقل به گونه ای است که ما هرگز نمیتوانیم آنها را ربطی بدانیم و همچین بالعکس؟ یا این که اختلاف آنها به این صورت است که وجود ربطی را میشود با لحاظی دیگر، وجود مستقل کرد.
علامه طباطبایی می فرمایند حق این است که اختلافی نوعی بین وجود فی نفسه و وجود فی غیره نیست و وجود فی غیره قابلیت انسلاخ از معنای ربطی خود دارد و ذهن میتواند آن را مستقل لحاظ کند.
استدلال علامه در این قسمت همان ربط یک طرفی در اضافه اشراقی بین علت هستی بخش و معلول است که معلول ما هیچ استقلالی ندارد و عین ربط است، ذهن بعد از استقلال به آن، از آن یک ماهیت یا به تعبیر دقیق تر، مفهوم اخذ میکند. یعنی در اینجا تبدیل یک وجود ربطی داریم به یک وجود مستقل که البته تغییر در واقعیت نیست بلکه وجود همان وجود است و فقط نوع لحاظ ما تغییر کرد.
مثلا انسان در مقایسه با علت خود، یک وجود ربطی و بدون هیچ استقلالی است و عین ربط است؛ همین انسان در نظر به خودش، یک وجود مستقل است.
نکات بحث اختلاف وجود ربطی و مستقل
از این بیان چندین نتیجه بسیار عالی و سوالات اساسی میتوان گرفت و بررسی کرد:
اولا اینکه تمامی معقولات اولی و ماهیت بالمعنی الاخص را که قبلا میگفتیم در اصالت الوجود، این ها صفت حد الوجود هستند و در خارج به این اعتبار وجود دارند، کاملا سرنوشت دیگری خواهد داشت. زیرا تمامی موجودات عین الربط در واقعیت هستند و ذهن بعد از لحاظ استقلال برای آنها، ماهیت را از آنها انتزاع کرده است. یعنی سرنوشت معقول اولی و معقول ثانی در این بیان یکی میشود. پیگیری این بحث برای عمق بیشتر باید در کتاب نهایه الحکمه انجام شود.
ثانیا مفهوم به خودی خود نه مستقل است و نه ربط و نسبت به این دو یک حالت ابهامی دارد زیرا همه اینها بر میگردد به اینکه چگونه و از چه وجودی آن مفهوم انتزاع شده است.
ثالثا علامه در این بحث از ربط دو طرفه حرفی نزدند و فقط ربط یک طرفه را بیان کردند، اینکه چرا این بحث مطرح نشد توسط ایشان محل بحث و تفکر است. زیرا در فصل قبل که بیان کردیم، مشخص شد وجود ربطی که فی غیره بیان میکنیم منظور ربط دو طرفی است نه ربط یک طرفی. پس این سوال جدی مطرح میشود که چطور مراد در آنجا ربط دو طرفی بود، اما اینجا در مقام کیفیت اختلاف، ربط یک طرفی را مورد بحث قرار دادیم؟ از جمله سوالاتی هست که پاسخ آن را باید در مراتب بالاتر به دقت رسیدگی کنیم.
نویسنده : سیدمحمدباقر حسینی راد
تاریخ: 1403/03/15
دیدگاهتان را بنویسید